اشعار مدح و مناجات و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

اشعار مدح و مناجات و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها


محمد جواد پرچمی

کوکب دردانه عصمت نگین اش زینب است
آیۀ ایاک نعبد ، نستعین اش زینب است

رتبۀ ممسوسۀ فی ذات در تسخیر اوست
جلوه مستغرق رب، دستچین اش زینب است

کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو
کربلا تا شام ، ام المومنین اش زینب است

واقعا زن نیست این ، پروردگار مردهاست
انقلاب کربلا مرد آفرین اش زینب است

خیمه های کربلا ام البنات اش زینب است
کشته های نینوا ام البنین اش زینب است

فاطمه زینب حسن زینب بیمبر زینب است
حیدر كرار لحن آتشین اش زینب است

مستجیر بیرق عباس گرچه شد حسین
پرچم صاحب لوا حبل المتین اش زینب است

آنكه بین ازدحام چشم های خیره سر
رو گرفت از دشمنان با آستینش زینب است

گرچه در بزم عبیدالله او پایین نشست
صبح محشر بانوی بالانشین اش زینب است


****************************

رضا تاجیک

ماه یكتایى و بی همتا به دنیا آمدی
هم ردیف نور اعطینا به دنیا آمدی
مثل حیدر عالی اعلی به دنیا آمدی
تو شبیه حضرت زهرا به دنیا آمدی

روز میلاد تو در تقویم روز باور است
روز عشق و روز تکریم مقام خواهر است

آمدی و می رسد بانگ مبارک بادها
بی معلم می شوی فرزانه ی استادها
ای علمدار حقیقت  بانی فریادها
ای دلیل کاف و ها و یا و عین و صادها

هرچه دارد کربلا در اختیار جبر توست
پرچم شاه شهیدان هم به سوی قبر توست

آمدی تا که بگویی قصه ی پرواز را
تا کجاها برده ای این شور انسان ساز را
ای رسول عشق می بینم ز تو اعجاز را
زنده کردی نهضت هفتاد دو سرباز را

 شام در زیر قدمهای تو در تاب و تب است
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است

آمدی تا انتهای جاده ی عشق و جنون
هم ردیفت بعد زهرا کس نبوده تاکنون
گامهایت در مسیر آیه ی والسابقون
خواهر صبر و کرم ای دختر والراکعون

آمدی در دفتر دلدادگان یكتا شوی
آمدی اسطوره ی میدان عاشورا شوی

ای درخت استوار ، ای اسوه ی شب زنده دار
شد ردیف شرح تو در هر قصیده (اقتدار)
با حضورت شاه مردان حرز میخواهد چکار
(آمدی مستانه تر صف می گشاید ذوالفقار)

دختر شیری و یک جلوه ز الله الصمد
مادری کردی برایش حضرت بنت اسد

حاصل پیوستن دریا به دریا زینب است
چشمهایی که ندید الا جمیلا زینب است
نقش بازوبند ساقی حرم یا زینب است
لافتی الاعلی لا عشق الا زینب است

باز هم رو سوی بانوی وفا آورده ام
شصت و نه دفعه به لب نام تو را آورده ام

واژه ی ایثار را باید به پای تو نوشت
در مقام صبر هم باید برای تو نوشت
شاه را مشتاق و بی تاب دعای تو نوشت
بعد او کرببلا را کربلای تو نوشت

جان فدای شاعری که اینچنین زیبا سرود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

خیرها از تو رسیده دست ما خیر کثیر
عشق دارد در کنار تو مراعات نظیر
حضرت ام الحیا اخت الحسن بنت الامیر
ای اسیری که اسارت شد به دست تو اسیر

از میان محملت نور خدا تابیده است
دشمنت یک لحظه هم آه تو را نشنیده است

عقل را بازی گرفتی عشق حیرانت شده
مرتضی هم محو در تفسیر قرآنت شده
هر که دیده جلوه هایت را مسلمانت شده
هر که نامت را شنیده بعد گریانت شده

چند وقتی هست پای تو جنون دلباخته
مرز بین حق و باطل را حریمت ساخته

کاش قابل بودم و از یاورانت می شدم
با نشان زینبیون بی نشانت می شدم
با دو جرعه عشق از لب تشنگانت می شدم
از شهیدان دفاع از آستانت می شدم

ما همان سیل خروشانیم در راه بلا
کلنا اصحابک لبیک بنت المرتضی



****************************

محسن ناصحی

مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد
حق بده بر لب ما صحبت زینب باشد

نیست شایسته ی هر کس که برد نامش را
نام او در خور لبهای مودب باشد

چه نیاز است به موضوع همینکه در شعر
دختر حیدر کرار مخاطب باشد

هرکسی مذهب و آیینی و دینی دارد
زینبی هرکه شود صاحب مذهب باشد

تیغ حیدر به زبان دارد اگر دم بزند
شام گیرم که پر از خیبر و مرحب باشد

قرب ، همسویی  عشق است و جنون در مقصود
هرکه با اوست از افراد مقرب باشد

او نشان داد که عزت ز مذلت دور است
به اسیری برود باز محجب باشد...


****************************

محمود ژولیده

نازم قدم نایبة الزهرا را
ماه حرم انسیة الحورا را
میلاد شریکة الحسین آمده است
تعظیم، امام بعد عاشورا را

***

سرمایۀ آل مصطفایی، زینب
آرامش جان مرتضایی، زینب
هم کوثرِ زهرایی و هم عشق حسین
تو یک تنه لشگر خدایی، زینب

***

ما ریزه خورِ قدیم زینب هستیم
جزو سپه عظیم زینب هستیم
شیعه است مدافع حرم،با جانش
ما جان به کف حریم زینب هستیم

***

ای شیعه به اقتدار زینب صلوات
هر روز به روزگار زینب صلوات
با اوست که دل در انتظار مهدیست
بفرست به افتخار زینب صلوات


****************************

علی فردوسی

هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست
در آسمان عاطفه اختر نبود و نیست

دار و ندار تو همه وقف حسین بود
مانند تو به پای برادر نبود و نیست

حتی تو از عصاره ی جانت گذشته ای
در کربلا، شبیه تو مادر نبود و نیست

آیینه ی شکسته ی صحرای کربلا!
مانند ماجرای تو دیگر نبود و نیست

بر شانه ی صبور تو بار رسالت است
مانند تو کسی که پیمبر نبود و نیست

در ذیل خطبه های فصیح تو گفته اند:
اصلاً کسی شبیه تو "حیدر" نبود و نیست

شیوایی کلام تو را هیچ کس نداشت
از ذوالفقار نطق تو خوشتر نبود و نیست

زینب شدی که زینت شیر خدا شوی
یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست


****************************

محمود ژولیده

اوصاف ذوالجلال دمادم مشخص است
توحید ناب در همه عالم مشخص است
بیت النبی که مرکز اسماء کبریاست
یک یک در آن عشیرۀ خاتم مشخص است
از بعد پنج تن، به خداوندیِ خدا
تفسیر گوی سورۀ مریم مشخص است
در حرفِ صادِ سوره، ببین صبرِ زینبی
سرتاسرِ مصیبت اعظم مشخص است
از یک نگاهِ سِرّیِ خواهر، برادری
تا روز حشر، خیمه و پرچم مشخص است
تا چشم، کار میکند از خانۀ علی
تا نینوا صفوف منظم مشخص است

مژده بده، عقیلۀ آل علی رسید
آئینۀ جمال و جلال علی رسید

حمد و ثنای نور که آسان نمیشود
وصف خدای عشق، بدینسان نمیشود
آن خانه ای که«یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ»در اوست
شرحش به شعر و نظم و به دیوان نمیشود
آنکس که در کتاب خدا مدح میشود
مدحش به غیر آیۀ قرآن نمیشود
آن تربیت شده، سرِ دامان فاطمه
جز با زبان فاطمه اذعان نمیشود
گنجینۀ نهان معارف شد آشکار
ورنه عیان، معارفِ پنهان نمیشود
سلطان عشق، گفت که این خواهر من است
هر دختری که خواهر سلطان نمیشود

دلهای بی قرار به سامان رسیده اند
تا زینب و حسین ز رضوان رسیده اند

اینجا نگاه آینه هم، حرف میزند
گفتارِ عاشقانه چه کم، حرف میزند
وقتی شوند عاشق و معشوق روبرو
بوسه، بجای نوحه و دَم حرف میزند
دیدار اول است،ولی مثل آخر است
گویا کسی ز قامت خم حرف میزند
عمق نگاه پاک پیمبر به زینبش
از شعلۀ خیام حرم حرف میزند
فرمود: احترام به این طفل واجب است
دارد نبی ز غصه و غم حرف میزند
آرامش حسین بهم ریخت ناگهان
چشمان خیسِ فاطمه هم حرف میزند

قنداقه چونکه دست بدستِ حسین شد
زینب عجیب، واله و مست حسین شد

کودک، کنار سیبِ بهشتی نفس کشید
یک بوی سیب آمد و آهی سپس کشید
این بوی سیب تا تهِ گودال هم رسید
وقتی تنِ برادرش از خار و خس کشید
نیزه شکسته های تنش را کنار زد
بیرون، تنِ نهان شده را از قفس کشید
رگها بریده بود و گلویش دریده بود
لب را بر آن گلوی عطش دیده بس کشید
پس دست بُرد زیرِ بدن، رو به آسمان
شکرِ خدا نمود و ز دیدار دَس کشید
اوباشِ کوفه بر سرِ بانو که ریختند
نعره ز ناقه آمد و بانگ جرس کشید

با ناقه های تازه نفس، بی جهاز رفت
از کربلا به کوفه و شام و حجاز رفت

امروز تلِّ زینبیه، قبله گاهِ ماست
یعنی حریم حضرت زینب پناه ماست
آری، حرم چو در خطر افتد،به او قسم
اول، حریم زینبیه قتلگاه ماست
ما راهیان کوی حسینیم و بیدرنگ
هر بقعه ای که در خطر افتاد، راه ماست
آل سعود، مثل زباله ست زیر پا
هیئت، زمان حمله به دشمن، سپاه ماست
ما تخت و تاج پادشهان زیر و رو کنیم
شاه نجف، همیشۀ تاریخ شاه ماست
ما اقتدا به پرچم عباس میکنیم
پیوسته در نگاه ولایت نگاه ماست

روزی که بر سلالۀ زهرا فدا شویم
با قهرمان کرب و بلا آشنا شویم




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: حضرت زینب(س) - ولادت،مدح
[ 14 / 11 / 1395 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]